وبلاگ نويسي کمکم کرد بنويسم
و گاهي شعر بگمو خيلي چيز از دوستانم ياد بگيرم.شيوه ي فکر کردن و نوشتن رو
و کلي خاطرات برام رقم زد
پس دوباره بهش برميگردم
اميدوارم مثل قديم بشه
پي نوشت: اينجا پيدات کردم اونقدر که با تو بزرگ شدم و دارم با تو پير ميشم
سلام
شب قدر کلي دعاتون کردم
دوستان و مخاطبين وبلاگم که بسيار برام عزيزيد
و بطور خاص شما که پيام داده بوديد. .من يکبار گرفتار همين فروپاشي شده بودم که مطالعه ي قرآن نجاتم داداميدوارم بهش متوسل بشيد آرام بخش ترين چيزي که تو اين جهنم دره وجود داره خودشه
هر شب مي آيي توي خوابم سراسيمه و با عجله وسايلت را برميداري.لباسهايت را تا نکرده فروميکني توي ساک و روسري آبي ات را هم.ميزني به آسمان و گم ميشوي وسط ابرها
و هي اوج ميگيري و ستاره ها به موهايت ميچسبندو با شتاب بيشتري بالا ميروي و بعضي از ستاره ها از لا ي موهايت رها ميشوند و سرگردان توي کهکشان ليز ميخورند.و من دلواپس و کوچک از پايين به تو مي بالم و از حقارت زميني ام به خطوط دنباله دار که از عبور تو رها ميشوند پناه ميبرم
ليلاترين .
درباره این سایت